همه چیز در یک وبلاگ

یه وبلاگ برای کسانی که میخوان بدونند

همه چیز در یک وبلاگ

یه وبلاگ برای کسانی که میخوان بدونند

پندهای طلایی انیشتن



اگر خواهان رسیدن به قله های موفقیت و خواسته های واقعی تان هستید حتماً نکته هایی را که در زیر آمده جدی بگیرید:


۱) کنجکاوی را دنبال کنید


«من هیچ استعداد خاصی ندارم. فقط عاشق کنجکاوی هستم».

چگونه کنجکاوی خودتان را تحریک می کنید؟ من کنجکاو هستم، مثلا برای پیدا کردن علت اینکه چگونه یک شخص موفق است و شخص دیگری شکست می خورد. به همین دلیل است که من سال ها وقت صرف مطالعه موفقیت کرده ام شما بیشتر در چه مورد کنجکاو هستید؟

پیگیری کنجکاوی شما رازی است برای رسیدن به موفقیت.


۲) پشتکار گرانبها است


«من هوش خوبی ندارم، فقط روی مشکلات زمان زیادی می گذارم».

تمام ارزش تمبر پستی توانایی آن به چسبیدن به چیزی است تا زمانی که آن را برساند. پس مانند تمبر پستی باشید و مسابقه ای که شروع کرده اید را به پایان برسانید. با پشتکار می توانید بهتر به مقصد برسید.


۳) تمرکز بر حال


پدرم به من می گفت نمی توانی در یک زمان بر ۲ اسب سوار شوی. من دوست داشتم بگویم تو می توانی هر چیزی را انجام بدهی اما نه همه چیز. یاد بگیرید که در حال باشید و تمام حواستان را بدهید به کاری که در حال حاضر انجام می دهید. انرژی متمرکز، توان افراد است، و این تفاوت پیروزی و شکست است.


۴) تخیل قدرتمند است


تخیل همه چیز است. می تواند باعث جذاب شدن زندگی شود. تخیل به مراتب از دانش مهم تر است

آیا شما از تخیلات روزانه استفاده می کنید؟ تخیل پیش درآمد تمام داشته های شما در آینده است. نشانه واقعی هوش دانش نیست، تخیل است. آیا شما هر روز ماهیچه های تخیل تان را تمرین می دهید؟ اجازه ندهید چیزهای قدرتمندی مثل تخیل به حالت سکون دربیایند.


۵) اشتباه کردن


«کسی که هیچ وقت اشتباه نمی کند هیچ وقت هم چیز جدید یاد نمی گیرد».

هرگز از اشتباه کردن نترسید چون اشتباه شکست نیست. اشتباهات شما را بهتر، زیرک تر و سریع تر می کنند، اگر شما از آنها استفاده مناسب کنید.

قدرتی که منجر به اشتباه می شود را کشف کنید. من این را قبلاً گفته ام و اکنون هم می گویم، اگر می خواهید به موفقیت برسید اشتباهاتی که مرتکب می شوید را ۳ برابر کنید.


۶) زندگی در لحظه


من هیچ موقع در مورد آینده فکر نمی کنم، خودش بزودی خواهد آمد.

تنها راه درست آینده شما این است که در همین لحظه باشید. شما زمان حال را با دیروز یا فردا نمی توانید عوض کنید. بنابراین این از اهمیت فوق العاده برخوردار است که شما تمام تلاش خود را به زمان جاری اختصاص دهید. این تنها زمانی است که اهمیت دارد، این تنها زمانی است که وجود دارد.


۷) ارزش خلق


«سعی نکنید موفق شوید، بلکه سعی کنید با ارزش شوید».

وقت خود را به تلاش برای موفق شدن هدر ندهید بلکه وقت خود راصرف ایجاد ارزش کنید. اگر شما با ارزش باشید، موفقیت را جذب می کنید. استعدادها و موهبت هایی که دارید را کشف کنید. بیاموزید چگونه آن استعدادها و موهبت های الهی را در راهی استفاده کنید که برای دیگران مفید باشد. تلاش کنید تا با ارزش شوید و موفقیت شما را تعقیب خواهد کرد.


۸) انتظار نتایج متفاوت نداشته باشید


«دیوانگی یعنی انجام کاری دوباره و دوباره و انتظار نتایج متفاوت داشتن».

نمی توانید کاری را هر روز انجام دهید و انتظار نتایج متفاوت داشته باشید، به عبارت دیگر، نمی توانید همیشه کار یکسانی (کارهای روزمره) را انجام دهید و انتظار داشته باشید متفاوت به نظر برسید. برای اینکه زندگی تان تغییر کند، باید خودتان را تا سرحد تغییر افکار و اعمالتان متفاوت کنید، که متعاقبا زندگی تان تغییر خواهد کرد.


۹) دانش از تجربه می آید


«اطلاعات به معنای دانش نیست. تنها منبع دانش تجربه است».

دانش از تجربه می آید. شما می توانید درباره انجام یک کار بحث کنید، اما این بحث فقط دانش فلسفی از این کار به شما می دهد. شما باید این کار را تجربه کنید تا از آن آگاهی پیدا کنید. تکلیف چیست؟ دنبال کسب تجربه باشید! وقت خودتان را صرف یاد گرفتن اطلاعات اضافی نکنید. دست بکار شوید و دنبال کسب تجربه باشید.


۱۰) اول قوانین را یاد بگیرید بعد بهتر بازی کنید.


اگر شما قوانین بازی را یاد بگیرید از هر کس دیگر بهتر بازی خواهید کرد.

دو گام هست که شما باید انجام بدهید اولین گام اینکه شما باید قوانین بازی که می کنید را یاد بگیرید، این یک امر حیاتی است. گام دوم هم اینکه شما باید بازی را از هر فرد دیگری بهتر انجام بدهید اگر شما بتوانید این دو گام را حساب شده انجام دهید موفقیت از آن شما خواهد بود.


منبع

شروعی برای نظریه همه چیز

در کمبریج انگلستان، خیابان قدیمی و تنگی وجود دارد که خیابان فری اسکول نامیده می شود.


این خیابان از کلیسای سنت بنت که در قرن یازدهم ساخته شده است شروع می شود، در محلی که دوچرخه ها به نرده های حیاط کلیسا مهار شده و گل ها و شاخه ها از نرده ها آویزان اند، پیچ می خورد و در کنار دیواری سیاه با سنگ های زمخت و پنجره های باریک که پشت بنای قرن چهاردهم کورپوس کریستی قرار دارد، عریض می شود.


در نزدیکی این محل در آن طرف خیابان، لوحه ای در کنار یک در ورودی به سبک گوتیک قرار دارد که روی آن عبارت «آزمایشگاه کاوندیش» را می توان خواند.


هاوکینگ

درهای ورودی دیگر کمبریج به حیاط های با شکوه و بسیار قدیمی راه پیدا می کنند. حیاطی که در آن طرف در «کاوندیش قدیمی» قرار دارد، شبیه به این حیاط ها نیست. از صومعه ای که در قرن دوازدهم در اینجا برپا بوده، یا باغچه هایی که پس از آن روی خرابی ها ایجاد شده، چیزی باقی نمانده است. به جای آن سنگ فرش های پوشیده از آسفالت خاکستری و ساختمان های شبیه کارخانه دیده می شود که بیشتر به زندان می مانند.

با وجود این، در طول یک قرن، پیش از آنکه دانشگاه کمبریج آزمایشگاه های «جدید» کاوندیش را در سال 1974 بسازد، اینجا یکی از مهم ترین مراکز تحقیقات فیزیک دنیا بود. در این بناها بود که، ج. ج. تامسون الکترون را کشف کرد، ارنست رادرفورد تحقیقات خود را درباره ساختار اتم انجام داد و کارهای دیگری از این قبیل به سامان رسید.



در 29 آوریل 1980 در اینجا در سالن کنفرانس کوکرافت دانشمندان و مقامات دانشگاه روی صندلی های ردیف شده بر کف شیب دار سالن که مقابل دیواری پوشیده از تخته سفید و پرده اسلاید بود، گرد هم آمدند.


این جلسه به مناسبت اولین خطابه یک پروفسور جدید کرسی لوکاشین ریاضی بر قرار می شد. این پروفسور استیون ویلیام هاوکینگ ریاضیدان و فیزیکدان سی و هشت ساله بود.


عنوان خطابه یک سوال بود: «آیا دورنمای پایان فیزیک نظری دیده می شود؟» و هاوکینگ با اعلام اینکه پاسخ او به این سوال مثبت است شنوندگان را شگفت زده کرد. او از آنان دعوت کرد که به او بپیوندند. و با گریزی شورانگیز از میان زمان و مکان جام مقدس علم را بیابند: نظریه ای را بیابند که جهان و هر چه را که در آن روی می دهد، تبیین کند.


هاوکینگ معتقد است که شانس زیادی وجود دارد که آنچه به نظریه همه چیز معروف است، تا قبل از پایان قرن پیدا شود و در این صورت کار چندانی برای امثال او در زمینه فیزیک نظری باقی نخواهد ماند.

استیون هاوکینگ، در حالی که یکی از شاگردانش خطابه او را برای جمعیت گرد آمده در سالن، قرائت می کرد روی یک صندلی چرخدار نشسته بود. با یک قضاوت ظاهری، به نظر نمی آمد که هاوکینگ انتخاب مناسبی برای رهبری یک کار خطیر باشد.


فیزیک نظری برای او گریز بزرگی از یک زندان بود، زندانی بسیار بدتر از آنچه درباره آزمایشگاه های قدیمی کاوندیش گفته می شد.

از اوایل بیست سالگی او با بیماری از کار افتادگی روزافزون که از مرگ زودرس او خبر می داد، می ساخت. هاوکینگ مبتلا به بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک است. این بیماری، در آمریکا، لوگربک نامیده می شود، لوگریک یک بازیکن بیسبال بود که به این بیماری مبتلا شد و در اثر آن در گذشت.


پیشرفت این بیماری، درمورد هاوکینگ، کند بود ولی زمانی که او کرسی لوکاشین را عهده دار شد، دیگر توانایی راه رفتن، نوشتن، غذا خوردن را نداشت و اگر سرش به پایین می افتاد، نمی توانست آن را بلند کند.


صحبت کردن او غیر مفهوم و تنها برای کسانی که او را خیلی خوب می شناختند، قابل درک بود. برای خطابه لوکاشین، او با زحمت زیاد متن مورد نظر خود را قبلاً دیکته کرده بود تا شاگردش بتواند آن را در جلسه بخواند.


اما هاوکینگ معلول نبوده و نیست. او یک ریاضیدان و فیزیک دان فعال و برجسته است و بعضی ها او را برجسته ترین فیزیکدان پس از اینشتین می دانند. کرسی لوکاشین یک مقام آکادمیک ممتاز است که زمانی سر ایزاک نیوتن عهده دار آن بود.


نظریه همه چیز

این یک شجاعت ناشی از خصوصیت هاوکینگ بود که مقام استادی ممتاز را با پیشگویی پایان رشته کار خودش آغاز کند.


او گفت که شانس زیادی وجود دارد که آنچه به نظریه همه چیز معروف است، تا قبل از پایان قرن پیدا شود و در این صورت کار چندانی برای امثال او در زمینه فیزیک نظری باقی نخواهد ماند.


پس از این کنفرانس، خیلی اشخاص فکر می کردند که استیون هاوکینگ پرچمدار کنکاش برای یک نظریه توجیه کننده جهان خواهد بود.


اما او نزدیک ترین نظریه به نظریه همه چیز را، نه یکی از نظریه های خود، بلکه نظریه «ابرگرانش 8 = N» دانست. نظریه ای که بسیاری از فیزیکدانان امید داشتند بتواند به یگانگی کلیه ذرات و نیروهای طبیعت بینجامد.


هاوکینگ از همان ابتدا به این موضوع اشاره می کند که کار او تنها قسمتی از تصویر بسیار گسترده تری است که به همکاری فیزیکدانان همه دنیا نیاز دارد؛ همچنین جزیی از یک تصویر ذهنی بسیار کهن است: اشتیاق درک جهان تقریباً به قدمت هوشیاری انسان است.


از همان ابتدا که متوجه شده ایم طبیعت طرح و نقشی دارد، کوشیده ایم تا آن طرح را با اسطوره ها، مذهب و سپس با ریاضیات و علم، توضیح دهیم. شاید ما خیلی بیشتر از اجداد دورمان نسبت به درک کامل این طرح نزدیک نشده باشیم، ولی بیشتر ما، مانند استیون هاوکینگ به این فکر تمایل داریم که نزدیکتر شده ایم.

ادامه دارد ...

 

برگرفته از: داستان زندگی و پژوهش های هاوکینگ/ کیتی فرگوسن/ ترجمه رضا خزانه/ نشر فاطمی

تنظیم برای تبیان: م.ح.اربابی فر

فوتونیک و نانو فوتونیک

در این مطلب به تاریخچه ی پیدایش علم فوتونیک و شاخه های آن ،نقش فوتون در گسترش علم الکترونیک و همچنین مفهوم و کاربردهای نانوفوتونیک اشاره شده است.

در دهه هشتاد کامپیوترهای شخصی در عرصه صنعت دنیا پدیدار شد که با ایجاد مدارهای مجتمع دیجیتال مقدور گردیدند. در این عرصه محدودیت های زیادی برای فشرده کردن عناصر فعال نیمه هادی وجود داشت. از جمله این محدودیتها، محدودیتهای انتقال الکترون بخاطر کوبلاژهای الکترومغناطیسی و ... است که بر سر راه انتقال وجود دارد.

فوتونیک و نانو فوتونیک

مجموعه مشکلات موجود بر سر راه انتقال ذره الکترون در مخابرات، پردازش اطلاعات، تصویر (عمل سریال در پردازش) و .. همه تلاش بر سر یافتن ذره ای که عمل مشابه الکترون را انجام داده ولی مشکلات ذکر شده آن را نداشته باشد به وجود آورده است.این تلاشها فوتون را به عنوان ذره جایگزین الکترون مطرح ساخته است.

پیشرفت های اخیر در زمینه نور که از سال 1960 شروع شده است به حدی رسیده که بایستی رشته و تخصص جداگانه ای برای فراگیری و پیشرفت در این عرصه تعریف شود.

 

این رشته با نام فوتونیک و در سه شاخه الکترونیک، مخابرات و فیزیک وظیفه ایفای این نقش را دارد.

فوتونیک

در قرن بیستم علم الکترونیک با کشف و اختراع لامپ خلا توسط فلمینگ آغاز شد و حدود 35 سال اول قرن طول کشید تا به یک تکنولوژی تمام عیار تبدیل شود.
فوتونیک و نانو فوتونیک

در این مدت هم تئوری مخابرات و هم تکنولوژی آن از پیشرفت قابل ملاحظه ای برخوردار گردید تا اینکه به یک صنعت کامل تبدیل شد.این صنعت تا 1945 به تکامل خود ادامه داد ولی ضعف های این صنعت از جمله خرابی لامپ ها، حجم زیاد، ولتاژ کار بالا، حمل و نقل مشکل، روز به روز بیشتر نمایان شد. در این تاریخ در آزمایشگاه بل  گروهی برای رفع عیب های ذکر شده در صنعت لامپ خلا تشکیل شد که بعد از دو سال موفق گردید با معرفی الکترونیک حالت جامد تمام ضعفهای ذکر شده را از بین ببرد و در سال 1947 ترانزیستور BJT  را معرفی نمودند. اختراع ترانزیستور منجر به پیشرفت فوق العاده ای در همه عرصه های علم و تکنولوژی قرن بیستم گردید. تمام کامپیوتر ها، PLC ها ماهواره ها و ... همه دست آوردهای اخیر اختراع ترانزیستور هستند.

اختراع ترانزیستور  جز  بیست  اختراع  و  کشف  مهم  قرن  بیستم  می باشد.

فوتونیک و نانو فوتونیک
فوتونیک و نانو فوتونیک

فوتونیک- الکترونیک

پیشرفت روز افزون تکنولوژی و ساخت قطعات الکترونیکی کوچک و کوچک‌تر تا به آنجا ادامه یافته است که امروزه پیش‌بینی می‌شود که در چند سال آینده دیگر نتوان قطعاتی از این کوچک‌تر ساخت که قادر به عبور جریان الکتریسیته باشند به گونه‌ای که در آنها عبور یک الکترون برابر خواهد بود با برقراری جریان و عدم عبور آن یعنی قطع جریان الکتریکی.
 این مساله باعث شده تحلیل مدارات دیگر از حوزه الکترونیک کلاسیک خارج شده و بررسی چنین سیستمی بر عهده مکانیک کوانتمی نهاده شود که دارای مشکلات خود می‌باشد. این امر باعث شده است تا

دانشمندان به فکر جایگزینی برای الکترون بیافتند تا مشکلات الکترون را نداشته باشد و در اولین گزینه‌ها فوتون یعنی کوانتای نور را جایگزینی مناسب یافتند. پس از این پس باید به دنبال ساخت ادواتی بود که جای ادوات الکترونیکی را در مدارات بگیرد و در آنها فوتون نقش اساسی را بازی کند

تحقیقاتی که این هدف را دنبال می‌کنند در حوزه فوتونیک شاخه الکترونیک آن بررسی می‌شود و بر عهده این بخش است.
فوتونیک و نانو فوتونیک

Left: Prof. John Bowers (UCSB), right: Dr. Mario Paniccia Intel

 

فوتونیک- مخابرات

ساخت فیبر نوری  و اختراع لیزر بشر را به این سو هدایت کرد تا مخابراتی پیشرفته بر مبنای این دو تکنولوژی بسازد. این مخابرات اکنون به ظهور رسیده است و روز به روز بر قدرت و سرعت آن افزوده می‌شود.

سیستم‌های مخابرات نوری یا همان مخابرات بر پایه لیزر و فیبر نوری هنوز در کار با سیگنال‌های مخابراتی از سیستم‌های الکترونیکی استفاده می‌کند که سرعت کار آنها را به شدت پایین می‌آورد. این مشکل با تمام نوری کردن تمامی ادوات به کار رفته در این مدارات ممکن است. به همین دلیل یکی از جبهه‌های پر رونق در علم فوتونیک امروز ساخت جایگزین‌های این اداوات الکترونیکی به صورت نوری می‌باشد.

فوتونیک و نانو فوتونیک

فوتونیک- فیزیک

شاخه دیگری از علم فوتونیک فوتونیک- فیزیک است. در این شاخه نیز به مباحث بسیار زیادی از جمله روابط حاکم بر برهمکنش نور با ماده، میکروسکوپ‌های روبشی میدان نزدیک نوری و ... پرداخته می‌شود.

کاربردهای نانوفوتونیک را می‌توان به هفت دسته کلیدی شامل نمایشگرها، دیودهای نورافشان، سلول‌های خورشیدی، حسگرها و جفتگرهای نوری، لیزرهای دیودی، لیتوگرافی با لیزر، و فیبرهای ویژه تقسیم‌بندی کرد

فوتونیک به بررسی‌های برهم‌کنش‌های بین نور و ماده در مقیاس نانو گفته می‌شود. در این شاخه به کاربردهای کریستالهای فوتونیکی پرداخته می‌شود. مفهوم نانوفوتونیک تلفیقی از دو حوزه تشکیل دهنده آن یعنی علم فوتونیک و فناوری نانو می‌باشد. فناوری نانو طبق تعریف عبارت است از دستکاری ماده در سطح مولکولی و اتمی به‌منظور ایجاد ساختارهای مهندسی شده برای کاربردهای معین می‌باشد.

اپتیک، لیزر، الکترونیک نوری، حسگرهای نوری، و مخابرات نوری از گونه‌های اصلی این علم هستند.

(کاربردهای نانوفوتونیک را می‌توان به هفت دسته کلیدی شامل نمایشگرها، دیودهای نورافشان، سلول‌های خورشیدی، حسگرها و جفتگرهای نوری، لیزرهای دیودی، لیتوگرافی با لیزر، و فیبرهای ویژه تقسیم‌بندی کرد.)

فوتونیک و نانو فوتونیک

فرآوری:محمدجوادتابش

بخش دانش و زندگی تبیان


منابع:

 Online course on Nanophotonics.

Larry Bock, Nanosys, July/ August 2003.

 Nanophotonics: A marketing challenge Tom Hausken Laserfocusworld December .2004

Global community charts a course for Nanophotonics KATHYKINCADE laserfocusworld August 2005.-

roshd

      2611&SSOReturnPage=Check&Rand=0

تاریخچه لیزر

خط زمانی پدید آمدن لیزر:

گسیل

 

گسیل القایی - 1947

آلبرت انیشتن فرآیندی را که امکان تشکیل لیزر را فراهم می کرد، برای اولین بار پیشنهاد کرد. این فرآیند گسیل القایی نام داشت.

هولوگرافی - 1947 

گابور  نظریه هولوگرافی را که برای فهمش نیاز به نور لیزری داشت، توسعه داد. او در سال 1971 برای این کارش برنده جایزه نوبل فیزیک شد.

 

میزر - 1954

اولین مقالات مربوط به میزر درسال 1954 به چاپ رسید که نتیجه پژوهش های همزمان و البته مستقل تاونز و همکارانش در دانشگاه کلمبیای نیویورک و بازف و پروخوروف در موسسه لبدف مسکو بود. فعالیت های آن ها در سراسر دهه های 60 و70 ادامه داشت. آن ها برای این کار، در سال 1964 برنده جایزه نوبل فیزیک شدند.

 

لیزر - 1958

لیزر

تاریخ استفاده ازمیزر نوری و یا لیزر به سال 1958 باز می گردد. در آن زمان امکان به کارگیری اصول میزر در ناحیه نوری توسط شالو و تاونز همانند موسسه لبدف به خوبی مورد تحلیل و بررسی قرارگرفت. طیف نمایی لیزر توسط شالو و همکارانش در دانشگاه استانفورد گسترش یافت و بلومبرگن و همکارانش نور شناخت غیر خطی را که کاربرد ویژه ای در طیف نمایی لیزر دارد، توسعه دادند. به همین منظور جایزه نوبل فیزیک در سال 1981 به آنها تعلق گرفت.

 

لیزر یاقوت -1960

اولین لیزر در سال 1960 به کار برده شد و لیزر یاقوتی رنگی بود که از پالس های (تپ های) پر قدرت نور قرمز نشات می گرفت.

نیمه رسانا -1963

آلفروف و کرامر مستقلا در سال 1963 اصل نیمه رسانای با ساختار غیر هم شکل را پیشنهاد دادند که بعد ها در لیزر نیمه رسانا مورد استفاده قرار گرفت. لیزر نیمه رسانا امروزه از عمده ترین لیزرهاست. برای این کار آن ها در سال 2000 برنده جایزه نوبل شدند.

 

الیاف شیشه - 1980

فیبر نوری که از الیاف شیشه ای ساخته شده است، تلفات خیلی کمی دارد. تا جایی مکالمات تلفنی و مخابرات می تواند کیلومترها با کمک نور لیزری منتقل شود.

 

سرد کردن لیزری - 1980

در دهه 80 چو، کوهن و تانوجی روی سرد کردن اتم ها کار کردند. به همین منظور درسال 1997 جایزه نوبل فیزیک به آنها اهدا شد.

آلبرت انیشتن از سال 1917 نظریه ی گسیل القایی را تشریح کرد اما 30 سال طول کشید تا مهندسین توانستند این اصل را برای اهداف کاربردی مورد استفاده قرار دهند دانشمندان از این کشف فنی جدید و مهم شگفت زده شدند اما فن آوری لیزری به خودی خود در واقع هیچ هدفی نداشت این امر تنها در مورد لیزر استثنا نیست اکتشافات برای آن که از مورد استفاده قرار گیرند نیاز به زمان دارند امروزه لیزر در مخابرات صنعت، پزشکی، حفاظت از محیط زیست و پژوهش ها به کار گرفته می شود لیزر در سراسر دنیا به یکی از قدرتمندترین ابزارهای دانشمندان در رشته های فیزیک شیمی زیست شناسی و پزشکی تبدیل شده است یکی از مباحثی که خیلی جالب به نظر می رسد روش متفاوت در سرد کردن و به دام انداختن اتم ها با استفاده از لیزر است ما هنوز نمی دانیم که این دانش و فن آوری در آینده چه کار برد خواهد داشت، اما یقین داریم که کاربردهای آینده ی آن بر مبنای پژوهش های امروز خواهد بود.

 

جایزه های نوبل در رشته فیزیک

اغلب عادت کرده ایم که از وسایل استفاده کنیم بی آنکه در موردشان فکر کنیم آیا تا کنون به این موضوع اندیشیده اید که هنگام گوش کردن به یک cd یا نشانه گیر لیزری اکتشافی که برنده ی جایزه ی نوبل بوده است را به دست گرفته اید؟ خوب، اگر چنین نبود، بدانید که فقط شما نیستید که به این موضوعات فکر نمی کنید.

اتفاق سال 1964

دانشمندانی که به طور مشترک برای کار علمی بنیادی شان که بعدها منجر به ساخت لیزر شد، برنده جایزه نوبل شدند، نظریه ی لیزرها را یافتند و چگونگی ساخت آن ها با استفاده از چیزی شبیه وسیله ای که امروزه در مایکرویوها وجود دارد و نامش میزر است را شرح دادند. میزر طی سال های دهه ی 50 شناسانده شد.

این اکتشاف چه پیامدی داشت ؟

این کشف بعدها به ساخت لیزرهای بزرگ و تقریبا بد شکلی در آغاز دهه ی 60 منتهی شد. هنوز هم، نظریه ی آن ها در رابطه با تاثیرات لیزر، نظریه ای است که اساساً تمامی لیزرها را تشریح می کند. وقتی به یک cd گوش می کنید و یا با یک نشانه گیر لیزری هدفی را نشانه می گیرید در واقع کشف این افراد در دست دارید.

اتفاق سال 1971

گابور

گابور به تنهایی برنده  جایزه شد، چون اساس ایده روشن هولوگرافیک ( تصویر سازی سه بعدی لیزری ) را یافت. روشی که از معروف ترین و چشم گیرترین فن آوری های لیزر است. در ابتدا روش ساخت تصاویر سه بعدی فقط ابزار مفیدی برای مشاهده اجسام در حال نوسان بود اما امروزه بیشتر آنچه را ما در مورد سازهای موسیقی و صداهای تولید شده شان می دانیم،  مدیون استفاده از هولوگرام ها هستیم.

این اکتشاف چه پیامدی داشت ؟

علاوه بر هولوگرام هایی که فروخته شده و به دیوار آویخته می شوند، هولوگرام های ساده تری هم هستند که در بسیاری چیزهای دیگر که ممکن است انتظارش را نداشته باشید، یافته می شوند. هولوگرام های کوچک در بسیاری از کارت های شناسایی و یا کارت های اعتباری به کار برده می شوند تا جعل این اسناد را دشوار سازند.

اتفاق سال 1997

شالو و بلومبرگن برای شرکت در توسعه طیف نمایی لیزر برنده ی جایزه نوبل شدند. از نمونه های کاربردی این کار استفاده در نور شناخت غیر خطی است. یعنی روش های تاثیر یک پرتو بر دیگری و پیوستن به چند پرتو لیزری به طور ثابت است.

این پدیده ها بدین معناست که در اصل یک پرتو نور می تواند با یک پرتو نور دیگر هدایت شود اگر در آینده کسی بخواهد یک کامپیوتر نوری بسازد که در ذخیره داده ها خیلی سریعتر و کار آمدتر عمل خواهد کرد، باید اساس کار خود را بر مبنای نور شناخت غیر خطی قرار دهد.

این اکتشاف چه پیامدی داشت ؟

هنگام استفاده از فیبرهای نوری، برای مثال در کاربردهای باند گسترده، کلید ها و تقویت کننده ها (آمپلی فایرها) همگی نیازمند نور شناخت غیر خطی هستند.

اتفاق سال 1997

چو، کوهن، فیلیپس و تانوجی جایزه نوبل را دریافت کردند زیرا توانستند روش های سرد کردن و به دام انداختن اتم ها را با نور لیزری توسعه دهند. با این روش القایی اتم ها انرژی گرمایی شان را به نور لیزری داده و به این ترتیب دمایشان پایین و پایین تر می رود. وقتی دمای اتم ها به نزدیکی صفر مطلق نزول می کند، اتم ها به شکل متراکمی درآمده و توده های اتمی می سازند به گونه ای که برخی از جنبه های درونی طبیعت را آشکار می سازند و این کاربرد مهم سرد کردن لیزری است که ما با ساختارهای طبیعی بیشتر آشنا می کند. خیلی زود دیگر دانشمندان برای استفاده از این تکنیک (فن) دست به کار شدند و در زمینه های مربوطه پیشرفت هایی را عملی کردند.

 

این اکتشاف چه پیامدی داشت؟

پاسخ کوتاه: تا به امروز، هیچ.

وقتی لیزر در سال 1960برای اولین بار معرفی شد به جز مقدار کمی از فیزیک دانان، کسی چیزی در مورد کار برد های آن نمی دانست فن آوری لیزر راه حلی بود که به دنبال مسئله اش می گشت.

اتفاق سال 2000

نیمه رسانا

آلفروف و کرامر برای فعالیت هایشان در زمینه ی فیزیک نیمه رساناها برنده جایزه نوبل شدند. آن ها نوعی از ماده را مورد بررسی قرار دادند که برای اولین بار برای ساخت لیزرهای نیمه رسانا مورد استفاده قرار گرفت، نوعی لیزرهای بسیار کوچک که امروزه ارزان ترین، سبک ترین و کوچک ترین لیزرهای موجود هستند.

هدف از ساختن آنها تولید همزمان منبع نوری و ذخیره انرژی با قرار دادن آینه هایی در یک کریستال بود ( با رویه ای کمتر از mm 1 و ردیف های بسیار زیاد ) این کشف نه تنها اساس کار بسیاری از وسایل ارزان و قابل حمل شد بلکه منجر به ساخت اطلاعات نوری (اپتیکی) شبکه های اینترنتی شد.

این اکتشاف چه پیامدی داشت؟

دستگاه  پخش CD  و نشانه گیر لیزری و دستگاه خواندن بارکدهای صندوق دارهای سوپر مارکت ها همگی و همگی بر مبنای این کشف ساخته شده اند.


منبع