همه چیز در یک وبلاگ

یه وبلاگ برای کسانی که میخوان بدونند

همه چیز در یک وبلاگ

یه وبلاگ برای کسانی که میخوان بدونند

BIOS چیست؟

تنها کلمه ای است که می تواند تمام درایورهایی را که در یک سیستم به عنوان واسط سخت افزار و سیستم عامل کار می کنند ، را شرح دهد.
BOIS در حقیقت نرم افزار را به سخت افزار متصل می نماید . قسمتی از بایوس بر روی چیپست ROM مادربرد و قسمتی دیگر بر روی چیپست کارتهای وفق دهنده قرار دارد که FIRE WARE (یعنی میانه افزار یا سفت افزار) نامیده میشود .
یک PC می تواند شامل لایه هایی (بعضی نرم افزاری و بعضی سخت افزاری ) باشد که واسط بین یکدیگرند. در اکثر اوقات شما می توانید یک کامپیوتر را به چهار لا یه تقسیم کنید که هر کدام از لایه ها به زیر مجموعه هایی کوچکتر تقسیم کنیم . هدف از این نوع طراحی این است که سیستم عامل ها و نرم افزار های مختلف بر روی سخت افزار های مختلف اجرا شوند (حالت مستقل از سخت افزار ) . بدین طریق دو ماشین با دو پردازنده مختلف، رسانه های ذخیره سازی متفاوت و دو نوع واحد گرافیکی و غیره می توانند یک نرم افزار را اجرا کنند .
در معماری این لایه ها برنامه های کاربردی با سیستم عامل از طریق API (Application Program Interface)ارتباط برقرار می کنند .
API بر اساس سیستم عاملی که مورد استفاده قرار می گیرد و مجموعه توابع و دستورالعملهایی که برای یک بسته نرم افزاری ارائه می دهد ، متغیر می باشد . به طور مثال یک بسته نرم افزاری می تواند از سیستم عامل برای ذخیره و بازیابی اطلاعات استفاده کند و خود نرم افزار مجبور نیست که این کارها را انجام دهد.
نرم افزارها طوری طراحی شده اند که ما می توانیم آنرا بر روی سیستمهای دیگر نصب و اجرا نمائیم و این به دلیل مجزا شدن سخت افزار از نرم افزار است و نرم افزار از سیستم عامل برای دستیابی به سخت اقزار سیستم استفاده می کند . سپس سیستم عامل از طریق واسط ها به لایه های بایوس دستیابی پیدا می کند .بایوس شامل نرم افزارهای گرداننده ای است که بین سخت افزار و سیستم عامل ارتباط برقرار می کند . به خودی خود سیستم عامل هیچگاه نمی تواند مستقیما به سخت افزار دستیابی پیدا کند ، در عوض مجبور است از طریق برنامه های گرداننده ای که به این کار تخصیص یافته اند عمل کند .
یکی از وظایف تولید کنندگان قطعات سخت افزاری آن است که گرداننده ای برای قطعات تولیدی خود ارائه دهند ، و چون گرداننده ها باید بین سخت افزار و نرم افزار عمل نمایند ، باید گرداننده های هر سیستم عامل مجزا تولید شوند . بنابراین کارخانه سازنده قطعات باید گرداننده های مختلفی ارائه دهد تا قطعه مورد نظر بتواند بر روی سیستم عاملهای مرسوم کار کند .

چون لایه های بایوس همانند یک سیستم عامل به نظر می رسند ، مهم نیست که با چه سخت افزاری کار می کند ، و ما می توانیم سیستم عاملها را بر روی هر کامپیوتری و با هر نوع مشخصات سخت افزاری نصب و استفاده نمائیم .
برای مثال شما می توانید Windows 98 را بر روی دو سیستم متفاوت با پردازنده ، هارد دیسک و کارت گرافیکی و . . . که متفاوت از یکدیگرند نصب و اجرا کنید ، اما بر روی هر دو سیستم همان کارائی خود را داراست، زیرا که گرداننده ها همان عملکرد پایه را انجام می دهند و مهم نیست که بر روی چه سخت افزاری کار می کنند .

معماری سخت افزار و نرم افزار بایوس
البته بایوس ، نرم افزاری است که شامل گرداننده های مختلفی است که که رابط بین سخت افزار و سیستم عامل هستند یعنی بایوس نرم افزاری است که همه آن از روی دیسک بارگذاری نمی شود بلکه قسمتی از آن ، قبلا بر روی چیپهای موجود در سیستم یا برروی کارتهای وفق دهنده نصب شده اند.


بایوس در سیستم به سه صورت وجود دارد :
1-ROM BIOS نصب شده بر روی مادر برد.
2- بایوس نصب شده بر روی کارتهای وفق دهنده (همانند کارت ویدئویی)
3- بارگذاری شده از دیسک(گرداننده ها)

چون بایوس مادربرد مقدمات لازم را برای گردادننده ها و نرم افزارها ی مورد نیاز فراهم میکند ، اکثراً به صورت سخت افزاری که شامل یک چیپ ROM می باشد موجود است.
سالهای پیش هنگامی که سیستم عامل DOS بر روی سیستم اجرا میشد خود به تنهائی کافی بود و گرداننده ای (Driver) مورد نیاز نداشت . بایوس مادربرد به طور عادی شامل گرداننده هایی است که برای یک سیستم پایه همانند صفحه کلید، فلاپی درایو، هارد دیسک ، پورتهای سریال و موازی و غیره ... است.
به جای اینکه برای دستگاههای جدید لازم باشد که بایوس مادربرد را ارتقاء دهید، یک نسخه از گرداننده آن را بر روی سیستم عامل خود نصب می نمائید تا سیستم عامل پیکربندی لازم را در هنگام بوت شدن سیستم را برای استفاده ار آن دستگاه انجام دهد ،
برای مثال می توانیم CD ROM،Scanner،Printer و گرداننده های PC CARD را نام برد.چون این دستکاهها لازم نیستند که در هنگام راه اندازی سیستم فعال باشند ، سیستم ابتدا از هارد دیسک راه اندازی می شود وسپس گرداننده های آنرا بار گذاری می نماید.
البته بعضی از دستگاهها لازم است که در طول راه اندازی سیستم عامل فعال باشند ، اما این امر چگونه امکان پذیر است مثلا قبل از آنکه گرداننده کارت ویدئویی از ROM BIOS و یا از روی هارد دیسک فراخوانی شود شما چگونه می توانید اطلاعات را بر روی مانیتور ببینید ..
یک جواب این است که در ROM تمام گرداننده های کارت گرافیکی وحود داشته باشد اما این کار غیر ممکن نیست زیرا کارتهای بسیار متنوعی وجو دارد که هر کدام گرداننده مربوط به خود را داراست که این خود باعث می شود صدها نوع ROM مادربرد به وجود آید که هر کدام مربوط به یک کارت گرافیکی می باشد.
اما هنگامی که IBM , PC های اولیه خود را اختراع نمود راه حل بهتری ارائه داد . او ROM مادربرد را طوری طراحی کرد که شکاف (Slot)کارت گرافیکی را برای پیدا کردن ROM نصب شده روی کارت گرافیکی را جستجو کند .
و اگر ROM روی کارت را می توانست پیدا می کرد ، مرحله اولیه راه اندازی را قبل از اینکه سیستم عامل از روی دیسک فراخوانی (Load) شود ،اجرا می نمود. بدین وسیله از تعویض ROM قرار داده شده بر روی مادربرد برای استفاده و فعال کردن دستگاه مورد نظر،ممانعت می کند.

کارتهای مختلفی که تقریبا بر روی همه آنها ROM وجود دارد ، شامل موارد زیر هستند :
کارتهای ویدئویی که همیشه دارای BIOS می باشند.
وفق دهنده های SCSI که امکان استفاده از دستگاههای با اتصالات SCSI را فراهم می آورد .
کارتهای شبکه که امکان راه اندازی سیستم با استفاده از فایل سرور که معمولا Boot Rom یا IPL(Initial Program Load) ROM نامیده می شوند، را فراهم می آورد ..
استفاده از دستگاههای IDE
بردهای Y2K که برای کامل کردن CMOS RAM هستند .

BIOS و CMOS RAM
اکثر افراد BIOS رابا CMOS RAM اشتباه می گیرند ، این از آنجا سرچشمه می گیرد که برنامه Setup برای پیکربندی BIOS و ذخیره آن در CMOS RAM می شود استفاده می شود.
در حقیقت BIOS و CMOS RAM دو چیز متفاوت از هم می باشند. بایوس مادربرد در یک چیپ ROM به طور ثابت ذخیره شده است.
همچنین بر روی مادربرد یک چیپ است که RTC/NVRAM نامیده می شود ، که زمان سیستم را نگهداری می کند و یک حافظه فرار و ثابت است که اولین بار در چیپ MC146818 ساخت شرکت موتورلا استفاده شده است، و ظرفیت آن 64 بایت است که 10 بایت آن مربوط به توابع ساعت است ..
اگرچه این چیپ غیر فرار نامیده می شود اما با قطع برق ، ساعت و تاریخ تنظیم شده در آن و داده های درون RAM پاک می شود .
در حقیقت غیر فرار نامیده می شود چون با استفاده از تکنولوژی) CMOS(Complementarry Metal-Oxide Semicondector ساخته شده است ، در نتیجه با یک جریان بسیار کم که بوسیله باطری سیستم تامین می گردد ، پایدار باقی می ماند که اکثر مردم به این چیپ ،CMOS RAM می گویند .
هنگامی که وارد BIOS Setup می شوید و پارامترهای خود راتنظیم و ذخیره می نمایید ، این تنظیمات در ناحیه ای از چیپ RTC/NVRAM ذخیره می شوند(که همچنین CMOS RAM نیز نامیده می شود).
و در هر موقع که سیستم خود را راه اندازی می کنید پارامترها از CMOS RAM خوانده می شوند و تعیین می کنند که سیستم چگونه پیگربندی شده است. 

 

منبع: www.7gardoon.com


ابوعلی سینا

در دنیای امروز کمتر ملتی است که به مفاخر گذشته خود توجه نکند زیرا یکی از علایم حیات و زنده بودن ملت ها ملتفت بودن و توجه داشتن به مفاخر گذشته فلسفی. علمی.فرهنگی .ادبی .سیاسی.اجتماعی و ملی انهاست که این گذشتگان با وجود گذشت روزگار و سیر زمان و وقوع حوادث نا گوار با هزاران خون دل برای اینده گان خود به میراث گذ اشته اند که باید انرا گرامی و عزیز داشت و انرا بارور ساخت.

شیخ الرئیس نواسه علی سینا، ‌معروف به ابن سینا . به قولی در ماه صفر سال 370 هجری قمری(مطا بق 980 میلادی ) از پدر بلخی ایی بنام عبدالله ( از سبب وزیر مالیه بودن در زمان سلطنت نوح بن منصور به بخارا مرکز ماورالنهر و خراسان انزمان انتقال نموده بود) و مادر بخارایی بنام ستاره در قریه خورمیثن(قریه ای میان بلخ و بخارا)طفلی چشم به جهان گشود .که نامش را حسین گذاشتند .

. شرکت در جلسات بحث از دوران کودکی ، به واسطه پدر که از پیروان آنها بود . بوعلی را خیلی زود با مباحث و دانش های مختلف زمان خود آشنا ساخت . استعداد وی در فراگیری علوم ، پدر را بر آن داشت تا به توصیه استاد وی ابو عبدالله ابراهیم بن حسین ناتلی ، ‌ابن سینا را به جز تعلیم و دانش اندوزی به کار دیگری مشغول نکند . و چنین شد که وی به دلیل حافظه قوی و نبوغ خود در ابتدای جوانی در علوم مختلف زمان خود از جمله طب مهارت یافت .

تا آنجا که پادشاه بخارا ، نوح بن منصور ( 366 تا 387 هجری قمری ) به علت بیماری خود ، وی را به نزد خود خواست تا او را تداوی نماید ابو علی ابن سینا بعد از تداوی از نوح تقاضا کرد تا به کتابخانه عظیم دربار سامانی دست یابد و از ان استفاده نماید این تقاضا مورد قبول نوح قرار گرفت . به این ترتیب وی توانست با استفاده از این کتابخانه در علوم مختلف از جمله حکمت ،‌ منطق و‌ ریاضیات تسلط یابد ( خاندان سامانیان از مردم بلخ بودند و دین زردشتی داشتند سامان خدا از روشناسان و حاکم بلخ بود والی عربی خراسان در نصف قرن هشتم میلادی با سامان دوست شد وسامان دین اسلام اختیار کرد از جمله نواسه هایش اسمعیل پسر احمد در سالی 892 میلادی بعد از مرگ برادر ش نصر و گرفتن سمرقند سلسله سامانیان را بنیان گذاشت .

وی با وجود پرداختن به کار سیاست در دربار منصور ، پادشاه سامانی و دستیابی مقام وزارت ابوطاهر شمس الدوله دیلمی و نیز درگیر شدن با مشکلات ناشی از کشمکش امرا که سفرهای متعدد و حبس چند ماهه وی توسط تاج الملک ، حاکم همدان ، را به دنبال داشت . بیش از صدها جلد کتاب و تعداد بسیاری رساله نگاشته که هر یک با توجه به زمان و احوال او به رشته تحریر در آمده است . وقتی در دربار امیر بود و آسایش کافی داشت و دسترسی اش به کتب میسر بود ،‌ به نوشتن کتاب قانون در طب و کتاب الشفا یا دائره المعارف بزرگ فلسفی خود مشغول می شد که اوج کمال تفکر قرون وسطی است که بدان دست یافت و در تاریخ تفکر انسانی از تحقیقات معتبر جهان بشمار میرود .

اما در هنگام سفر فقط یادداشت ها و رساله های کوچک می نوشت از میان تالیفات ابن سینا ،‌ شفا در فلسفه و قانون در طب شهرتی جهانی یافته است . کتاب شفا در هجده جلد در بخش های علوم و فلسفه ، یعنی منطق ، ریاضی ، طبیعیات و الاهیات نوشته شده است . منطق شفا امروز نیز همچنان به عنوان یکی از معتبرترین کتب منطق مطرح است و طبیعیات و الاهیات آن هنوز مورد توجه علاقمندان است . کتاب قانون در طب در هفت جلد نیز که تا قرن ها از مهمترین کتب طبی به شمار می رفت . شامل مطالبی درباره قوانین کلی طب ، دواهای ترکیبی و غیر ترکیبی و امراض مختلف می باشد . این کتاب در قرن دوازدهم میلادی همراه با آغاز نهضت ترجمه به زبانهای لاتین و تا امروز به زبان های انگلیسی ، فرانسوی و آلمانی و ایرانی نیز ترجمه شده است و به عنوان متن درسی طبی در پوهنتون های اروپایی تا سال 1650 میلادی به عوض آثارجالینوس و موندینو در دانشگاه هایLavain و Monpellier تدریس میشد.

ابن سینا در زمینه های مختلف علمی نیز اقداماتی ارزنده به عمل آورده است . او اقلیدس را ترجمه کرد . رصدهای نجومی را به عمل درآورد و در زمینه حرکت ، نیرو ، فضای بی هوا ( خلا ) ، نور ، حرارت تحقیقات ابتکاری داشت . رساله وی درباره معادن و مواد معدنی تا قرن سیزدهم در اروپا مهمترین مرجع علم زمین شناسی بود . درباره این رساله فیگینه در کتاب دانشمندان قرون وسطی چنین آورده است : ابن سینا رساله ای دارد که اسم لاتین آن چنین است : De Conglutineation Lagibum . در این رساله فصلی است به نام اصل کوه ها که بسیار جالب توجه است . در آنجا ابن سینا می گوید : ممکن است کوه ها به دو علت به وجود آمده باشند . یکی برآمدن قشر زمین . چنان که در زمین لرزه های سخت واقع می شود و دیگر جریان آب که برای یافتن مجرا ، سبب حفر دره ها و در عین حال سبب برجستگی زمین می شود . زیرا بعضی از زمین ها نرم هستند و بعضی سخت . آب و باد قسمتی را می برند و قسمتی را باقی می گذارند . این است علت برخی از برجستگی های زمین .

ابن سینا خرد مبتنی بر منطق داشت و به تقدم عالم معتقد بود و می گفت ( وجود خداوند بر جهان تقدم ذاتی دارد نه زمانی) او به موجودیت جن وزنده شدن بعد از مرگ معتقد نبود .....سینا میگفت افعال و حوادث مستقیما از خدا بوجود نمی اید بلکه در نتیجه عمل غایی داخلی تکامل میابد . سینا کو شش زیاد کرد تا نظریات فلسفی خود را با عقاید عامه مسلمانان توافق دهد سینا همه قضایا را تنها به روش عقلی و کاملا مستقل از قران مورد بحث قرار میداد از این سبب بود که تا قرن ها از طرف خلافت ها و هیت های حاکم ارتجاعی اورا مظهر کفر و الحاد میدانستند و سوزاندن کتابهایش از سیاستهای متداول طی چند قرن در کشور های اسلامی منطقه بود زمانیکه اورا کافر و ملحد گفتن او گفت . ((کفری چو منی گزاف و اسان نبود محکم تر از ایمان من ایمان نبود در دهر چو من یکی و ان هم کافر پس در همه دهر یک مسلمان نبود)) و به واسطه عقل منطقی و نظام یافته خود حتی در طب نیز تلاش داشت تداوی را تا سرحد امکان تابع قواعد ریاضی سازد . تسلط بر فلسفه را کمال برای یک دانشمند می دانست . وی برای آگاهی از اندیشه های ارسطو و درک دقیق آن ،‌ آن گونه که خود در شرح احوالش نوشته است ، 40 بار کتاب علم الهی و یا مابعدالطبیعه(متا فیزیک ) ارسطو را خواند و به حکم تصادف با استفاده از کتاب که ابونصر فارابی که درباره اغراض ما بعد الطبیعه نوشته بود ، به معانی آن راه یافت . ابن سینا در دوران عمر خود از لحاظ عقاید فلسفی دو دوره مهم را طی کرد . اول دوره ای که مصروف مطالعه ای فلسفه .عقاید و علوم مشاهی (ارسطو یی )بود و دوم دوره ای که از آن عقاید عدول کرد و به قول خودش طرفدار حکمت مشرقین و پیرو فلسفه اشراق شد با مرگ سینا تقریبا دوران فلسفه در مشرق به سر رسید روجر بیکن اورا بزرگترین استاد فلسفه بعد از ارسطو لقب داده اند (فلسفه ابن سینا فلسفه مشاهی و متاثر از فلسفه نوع افلا طونی ودین اسلام است وی کوشیده است که فلسفه را با دین اسلام توفیق دهد معذالک جمع اورا کافر وملحد خوانده اند اگر چه او و ابن رشد هر دو از پیروان ارسطو بودند اما شیخ الریس کمتر از ابن رشد تابع اصیل یونان بودند .

اما سینا قبل از ابن رشد بین فلسفه و احکام شریعت شکافی به وجود اورد و اولین کسی است که در اسلام کتب جامع و منظم در فلسفه نوشته است و کتاب الشفا او در حکم دایره المعارف فلسفی است تاریخ اجتماعی ایران ج هشتم ) .وی به پشتوانه تلاش یک صد ساله ای که پیش از او از سوی کسانی همچون رازی و فارابی برای شکل گیری فلسفه صورت گرفته بود ، موفق شد نظام فلسفی منسجمی را ارائه دهد . با توجه به این که پیش از او مقدمات این کار فراهم شده بود ، کار و وظیفه ابن سینا این بود که مشکلات و پیچیدگی ها را کشف و حل کند و آنها را به نحوی مظبوط و موجز شرح نماید . فروع جزئی را به تصول شامل ارتباط دهد و اطراف آن را به هم بیاورد .

او با ارائه نظر خود در مورد نحوه ارتباط و نسبت بین مفاهیم کلی مثل انسان ،‌ فضیلت و جزئیات حقیقی به یکی از پرسشهای علمای قرون وسطی که مدت های طولانی ذهن آنها را به خود مشغول کرده بود پاسخ داد . تاثیر آرای فلسفی ابن سینا ، ‌همچون آموزه های طبی او ، ‌بر علاوه قلمرو اسلامی ، ‌در اروپا نیز امری قطعی است . آلبرتوس ماگنوس ،‌ دانشمند آلمانی فرقه دومینیکی (1200 تا 1280 میلادی ) ‌نخستین کسی بود که در غرب تفسیر و شرح جامعی بر فلسفه ارسطو نوشت . به همین دلیل اغلب او را پایه گذار اصلی ارسطوگرایی مسیحی می دانند . وی که جهان مسیحیت را با سنت ارسطویی الفت داد ،‌ در شناخت آثار ارسطو سخت به ابن سینا متکی و معتقد بود. همچنین فلسفه ما بعد الطبیعه ابن سینا ، ‌خلاصه مطالبی است که متفکران لاتینی دو قرن بعد از او بدان رسیدند در قرن پنجم هجری به وسیله پیشوایان مذهب و پیروان خانقاه مبارزه گسترده و شدید علیه علم و حکمت و مخصوصا فلسفه اغاز شد و در مدارس و مکاتب اهل علم تدریس هر گونه علم .فلسفه و حکمت را حذف کردند و جای انرا به تفسیر قران.احادیث. و اصول فقه واگذار کردند . علما مورد تکفیر اربابان مذهب قرار گرفت از جمله کسانیکه که با تمام قوا بر ضد فلسفه و علم طغیان کرد حجته اسلام غزالی(450 الی 505هجری) بود که عمری فلسفه را اموخت و به علت یاس وحیرت و واهمه عجیبی که به او دست داد از مدرسه به خانقاه رفت و دامن عرفان را محکم گرفت و از جمله دشمنان سر سخت فلسفه .علم و حکمت گردید.

غزالی در تهافت الفلا سفه (فارابی) و سینا را رد میکند و میگوید(علی التحقیق انها را ظلماتی فوق ظلمات فرا گرفته است) در المنقذ من الضلال متذکر شده است که این دو فیلسوف در بیست مورد در موضوع الهیات اشتباه کرده اند .در سه مورد مستوجب تکفیر و در هفده مورد مستوجب تبعید اند) و سه مورد که انها را از اسلام جدا میسازد و مورد تکفیر قرار میگیرند مینویسد: (1- معتقد بودن انها بر اینکه خداوند حاکم بر کلیات است نه جزییات . 2- اعتقاد شان به تقدم عالم. 3- اینکه اجساد حشر ندازد ثواب و گناه مربوط روح است نه جسم .)

تعرض به سینا بدینجا پایان نمپذیرد بعضی از دانشمندان کوته استین در قرون بعدی نیز به او تاخته اند از جمله عثمان بن عبدالرحمن موسوم به ابن صلاح (643) سینا را مرتد و بی دین شمرده و او را از جمله علمای خارج مذهب دانسته و خواندن کتاب های سینا را برای مسلمانان جایز نمی شمارد و گناه کبیره میداندو سینا را شیطانی از شیاطین لقب داده است) غافل از اینکه او خودش شیطان بزرگ بود . هر قدر از قرن وسطی دور تر میشویم و هر قدر رایره نفوذ دین بیشتر میشود این اعتراظات بیشتر و شدید تر میشود علت هم معلوم است زیرا منطق و نحوه استنتاج سینا با مبادی ظاهر بینان دین که پایه اش بر تعصب نهاده شده سازگار نیست مخصوصا که با هجوم ترکان عثمانی دین زا با خرافات . اساطیر وفانتزی ها امیخته ساختند و توده های کشور های اسلامی را در جهل و خرافه نگهداشتن تا هیت هایی حاکم بتواند براحتی حاکمیت نمایند و تنها دشمنی که دز مقابل هر گونه جهل و خرافه ایستادگی میکند علم و معرفت است بنا این مخالفت ها متدینین ظاهر نما با اشاعه فلسفه و حکمت امری طبعیی بشمارمیرود.

ابوعلی سینا در سال 428 هجری قمری ، زمانی که تنها 58 سال داشت ،‌ در حالی رخت از جهان بربست که با ادای دین خود به دانش بشری ، نامی به صلابت تمدن خراسانی از خود به جای گذاشت اما دریغ ودرد که امروز این صلابت تمدن خراسانی دارد که اهسته اهسته به باد فراموشی سپرده شود.


منبع :آریانا نت 

پروفسور بهزاد رضوی از مفاخر برق ایران

 پروفسور بهزاد رضوی مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه صنعتی شریف در سال 1985 و مدرک MSEE و PhDEE را خود را به ترتیب در سال های 1988 و 1992 از دانشگاه Stanford اخذ نمود.وی تا سال 1996 در آزمایشگاه های AT&T Bell و ازمایشگاه های Hewlett-Packardبود.بعد از سال 1996 ایشان ،Associate Professor و subsequently Professor مهندسی برق دانشگاه California, Los Angeles شد.تحقیقات در حال حاضر ایشان شامل دستگاه های فرستنده وگیرنده بی سیم(wireless transceivers) ، ترکیب کننده های فرکانسی(frequency synthesizers)، قفل کننده فاز (phase- locking) و بهبود کلاک برای مخابرات داده در سرعت بالا و تبدیل کننده های داده است.
پروفسور رضوی همچنین طی سال های 1992 تا 1994 استاد یار دانشگاه Princeton و در سال 1995 استاد یار دانشگاه Stanford بود. 

جوایز دریافت شده توسط استاد:  

 

1.Editorial Excellence
at the 1994 ISSCC
2. the best paper
award at the 1994 European Solid-State Circuits
Conference
3.the best panel award
at the 1995 and 1997 ISSCC
4.the TRW Innovative
Teaching Award in 1997
5.the best paper award
at the IEEE Custom Integrated Circuits Conference in
1998
6.the co-recipient of
both the Jack Kilby Outstanding Student Paper
Award
7.the Beatrice Winner
Award for Editorial Excellence at the 2001 ISSCC
8.the Lockheed Martin
Excellence in Teaching Award in 2006 and the UCLA Faculty Senate Teaching Award
in 2007

آشنایی با دکتر همایون سراجی

دکتر همایون سراجی، دانشمند ارشد رباتیک ناسا و از اساتید سابق دانشگاه صنعتی شریف که از مدیران تیم‌های رباتیک و کنترل کاوشگرهای فضایی ناسا بود،در سال ۱۳۸۶ و  در سن ۶۰ سالگی در کالیفرنیا درگذشت.

مرحوم دکتر سراجی در بسیاری از ماموریت‌های کاوشگرهای رباتیک ناسا از جمله ماموریت استثنایی کاوشگرهای دوقلوی «روح» و «فرصت» که زیر نظر دکتر فیروز نادری رییس وقت ماموریت‌های مریخ ناسا اجرا شد، مشارکت داشت و با ارائه طرح‌ها و روش‌های ابتکاری نقش مهمی در پیشبرد این ماموریت‌های بزرگ فضایی ایفا کرد.

مرحوم دکتر سراجی در سال ۱۳۲۶در تهران متولد شد و تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم در داخل کشور ادامه داد.

وی در سال  ۱۳۴۸ با اخذ مدرک کارشناسی در رشته الکترونیک با رتبه اول از دانشگاه سوزکز Sussex در انگلیس فارغ التحصیل شد و در سال ۱۹۷۲ مدرک دکتری خود را در رشته سیستم‌های کنترل از دانشگاه کمبریج در انگلیس اخذ کرد.

سراجی بعنوان محقق در کالج سنت جان در کمبریج انتخاب شده بود و به مدت دو سال به تدریس و انجام تحقیقات فوق دکتری مشغول بود.

وی در سال ۱۹۷۴ به عنوان استاد مهندسی برق به هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف پیوست و مدت ۱۰ سال در رشته سیستم‌های کنترل تحقیق و تدریس کرد.

دکتر سراجی در سال ۱۹۸۴ به عنوان دانشمند ممتاز سازمان ملل انتخاب شد و یک سال را به عنوان استاد میهمان در دانشگاه نیومکزیکو در آمریکا گذراند.

وی در طول ۱۳ سال فعالیت دانشگاهی، مقالات متعددی در زمینه سیستم‌های کنترل چند گونه با تمرکز بر روی کنترل نوری، استقرار قطب، کنترل کننده‌های چند گونه PID و تنظیم خروجی، منتشر کرده است.

دکتر سراجی در سال ۱۹۸۵ به عنوان عضو ارشد فنی به آزمایشگاه  پیشرانش جت JPL  ناسا ملحق شد و به طور نیمه وقت نیز در موسسه فناوری کالیفرنیا Caltech تدریس می‌کرد.

مرحوم دکتر سراجی از سال ۱۹۹۱، سرپرستی و مدیریتی گروه تحقیقات تله رباتیک و کاربردهای آن را که متشکل از حدود ۲۰ مهندس و محقق بود، در مرکز JPL ناسا بر عهده داشت.

وی طی فعالیتش در JPL، ‌تحقیقات گسترده‌ای در حوزه سیستم‌های کنترل ربات به ویژه در بخش کنترل ربات تنظیم شونده، ردیابی ربات بر اساس دستور، کنترل ربات‌های ماهر، کنترل تماس، پیشگیری از برخورد بی درنگ و فرود ایمن فضاپیما انجام  داد.

دکتر سراجی در سال ۱۹۹۲ جایزه دستاورد مهندسی استثنایی ناسا، در سال ۲۰۰۲ و ۱۹۹۱ جایزه دستاورد گروهی ناسا و از سال ۱۹۹۵ به بعد هشت جایزه عملیات فضایی اصلی ناسا را به خود اختصاص داد.

هم چنین در سال ۲۰۰۳ برای انتشار مقاله «تحقیقات برجسته» جایزه ادوارد استون آزمایشگاه JPL را دریافت کرد.

دکتر سراجی در سال ۱۹۹۶ به دلیل تحقیقات فردی مهم در حوزه‌ ی رباتیک به عنوان دانشمند ارشد تحقیقاتی در آزمایشگاه JPL منصوب شد.

وی در سال ۱۹۹۷ برای تحقیقاتش در زمینه فناوری کنترل رباتیک و کاربردهای فضایی آن عضو محقق انجمن IEEE شد.

در سال ۲۰۰۳ نیز وی با عنوان پرمقاله ترین نویسنده در تاریخ ۲۰ ساله Journal of Robotic System شناخته شد. 

منابع : 

روزنامه ی ابتکار
روزنامه ی همشهری
خبرگزاری ایسنا
سایت ناسا