همه چیز در یک وبلاگ

یه وبلاگ برای کسانی که میخوان بدونند

همه چیز در یک وبلاگ

یه وبلاگ برای کسانی که میخوان بدونند

رده بندی دانشگاه های ایران در جهان در سال 2010

کوچکترین قدم در ارج نهادن به زحمات بی حد جامعه دانشگاهی کشور و همت بلند پژوهشگران و دانشمندان ایرانی، پوشش خبری- تحلیلی و پرداختن به دستاوردها و موفقیت هایی است که این قشر شریف برای اعتلای نام ایران در مقاطع زمانی مشخص کسب کرده اند.

رده بندی دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی در جهان که سالانه از طریق برخی مراکز معتبر مانند موسسه رده بندی سایماگو SRI وابسته به مرکز اسناد علمی Elsevier (که در این مقاله به معرفی این موسسه و متدلوژی رده بندی دانشگاه های دنیا توسط آن پرداختیم) شاخص مناسبی است تا وضعیت دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی کشور را بررسی نموده و از پیشرفت های جوانان این مرز و بوم در عالم دانش و فناوری مغرور شویم.

در آمار رتبه بندی مربوط به سال 2010 میلادی که در واپسین روزهای آن هستیم، 36 مرکز دانشگاهی و پژوهشی در میان 2800 دانشگاه برتر جهان وجود دارند که اگر چه تا جایگاه کشورهای بالای جدول مانند چین، آمریکا، آلمان، انگلستان و ژاپن راه بسیاری مانده است اما نویدبخش روزهای بهتر در عرصه های علمی برای دانشگاه های کشور در سال های آتی خواهد بود.

sir

در رده بندی امسال مانند سال های گذشته دانشگاه تهران، نماد آموزش عالی و دانشگاه مادر، رتبه اول کشوری را کسب کرده است

 دانشگاه تهران در رتبه بندی جهانی امسال به رتبه 474 صعود کرده که در مقایسه با رتبه حدود 1000 در سالیان اخیر جهشی قابل توجه دارد.

 بیشترین تعداد مقالات منتشر شده توسط اساتید و دانشجویان دانشگاه تهران مربوط به پردیس دانشکده های فنی و در حوزه علوم مهندسی است که در دسته بندی سایماگو غالبا در  Physical Sciencesجای گرفته اند.

دانشگاه صنعتی شریف به عنوان یکی از دانشگاه های برتر کشور در رتبه 546 جهانی قرار گرفته و در مکان دوم در ایران، در تعقیب دانشگاه تهران است. البته نباید دور از نظر داشت که دانشگاه تهران یک دانشگاه جامع است که رشته های هنر، ادبیات و علوم انسانی هم علاوه بر علوم پایه و مهندسی دارد. اگر چه این رشته ها تولید مقالات بین المللی چندان بالایی ندارند، اما به هر حال دانشگاه صنعتی شریف یک دانشگاه صنعتی است که تنها علوم پایه و مهندسی را پوشش می دهد و کسب عنوان دوم در کشور نیز برای این دانشگاه ِ معتبر حائز اهمیت خواهد بود.

دانشگاه علوم پزشکی تهران با رتبه 691 در سال 2010 بین دانشگاه های جهان در رتبه سوم کشوری قرار دارد.  رتبه چهارم و پنجم و ششم کشوری در این لیست به ترتیب از آن دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه علم و صنعت و دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران) است که آخرین نماینده ایران با رتبه سه رقمی در این جدول می باشد.

رتبه جهانی دانشگاه شیراز به عنوان هفتمین دانشگاه برتر کشور، 1065 است و پس از آن دانشگاه صنعتی اصفهان، شهید بهشتی و فردوسی مشهد قرار گرفته اند. جدول کامل مربوط به رده بندی دانشگاه های ایران در جهان در سال 2010 به این شرح است:

نام دانشگاه یا مرکز پژوهشی رتبه در ایران رتبه در جهان
دانشگاه تهران 1 474
دانشگاه صنعتی شریف 2 546
دانشگاه علوم پزشکی تهران 3 691
دانشگاه تربیت مدرس 4 855
دانشگاه علم و صنعت ایران 5 923
دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران) 6 932
دانشگاه شیراز 7 1062
دانشگاه صنعتی اصفهان 8 1252
دانشگاه شهید بهشتی 9 1367
دانشگاه فردوسی مشهد 10 1398
دانشگاه علوم پزشکی شیراز 11 1450
دانشگاه صنعتی خواجه نصیر 12 1478
دانشگاه تبریز 13 1496
دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی 14 1595
پژوهشگاه دانش های بنیادی (IPM) 15 1635
دانشگاه اصفهان 16 1757
دانشگاه مازندران 17 1930
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان 18 2000
دانشگاه علوم پزشکی تبریز 19 2003
دانشگاه بوعلی سینا (همدان) 20 2072
دانشگاه گیلان 21 2091
دانشگاه علوم پزشکی ایران (منحل شده) 22 2119
دانشگاه رازی (کرمانشاه) 23 2127
دانشگاه شهید باهنر کرمان 24 2345
دانشگاه ارومیه 25 2390
دانشگاه علوم پزشکی مشهد 26 2406
دانشگاه تربیت معلم تهران 27 2435
دانشگاه الزهرا (س) 28 2485
دانشگاه آزاد اسلامی (واحد علوم تحقیقات) 29 2531
انستیتو پاستور ایران 30 2547
دانشگاه یزد 31 2667
دانشگاه شهید چمران (اهواز) 32 2643
دانشگاه زنجان 33 2691
دانشگاه پیام نور 34 2746
دانشگاه سیستان و بلوچستان 35 2778
دانشگاه شاهد 36 2793
پژوهشگاه مواد و انرژی 37 2818
دانشگاه صنعتی شاهرود 38 2822

در این لیست تنها سه پژوهشگاه دولتی وجود دارند و مابقی 36 مورد دانشگاه های زیرمجموعه وزارت علوم محسوب می شوند. این سه موسسه عبارتند از:

• پژوهشگاه دانش های بنیادی (IPM سابق( با رتبه کشوری 15 و رتبه جهانی 1635،

• انستیتو پاستور ایران با رتبه کشوری 30 و رتبه جهانی 2547 و

• پژوهشگاه مواد و انرژی با رتبه کشوری 37 و رتبه جهانی 2818.

دانشگاه تهران

دریافت فایل تحلیلی رتبه بندی دانشگاه های ایران در جهان در سال 2010

در مقاله قبلی اشاره کردیم که پارامترهای موثر در رده بندی دانشگاه ها در سایماگو عبارتند از:

1- تعداد مقالات و پرونده های علمی منتشر شده بر مبنای بانک داده اسکوپوس (Scopus)

2- همکاری های بین المللی در پروژه های تحقیقاتی بر مبنای مقالات مشترک با موسسات وابسته از دو یا چند کشور

3- نبست تاثیر علمی بر مبنای Impact factor مقالات منتشر شده یک دانشگاه نسبت به تاثیر متوسطی که دانشگاه های دیگر در همان زمینه تحقیقاتی در دنیا داشتند (پارامتری به نام اثر نرمال شده یا NI)

4- مقالات بسیار با کیفیت منتشر شده بر مبنای انتشار مقاله هایی با ارجاع (citation) بسیار بالا در ژورنال های برتر (در 25% بالای جدول) در هر زمینه تحقیقاتی

با تحلیل داده های آماری مربوط به عملکرد دانشگاه های کشور اعم از تعداد مقالات، درصد همکاری های بین المللی و انتشار مقالات در ژورنال های بسیار معتبر به نتایج جالبی دست پیدا کردیم که در مقالات آینده موشکافی خواهد شد.


یکی از نتایج بدست آمده از تحلیل ها اینست که دانشگاه هایی مانند دانشگاه تبریز، زنجان و دانشگاه صنعتی اصفهان که همکاری های بین المللی بیشتری داشته اند، موفق شده اند مقاله های بیشتری در با کیفیت ترین ژورنال های پژوهشی دنیا به چاپ برسانند که موید ضرورت ارتباط های وسیع برای بهره وری بیشتر جامعه دانشگاهی است. در مقاله های بعدی به تفصیل به تحلیل داده های آماری این گزارش خواهیم پرداخت.


از نکات خوشحال کننده در رتبه بندی دانشگاه های جهان در سال 2010 قرار گرفتن دانشگاه سیستان و بلوچستان برای اولین بار در این فهرست معتبر جهانی است.


به هر تقدیر امسال ایران 38 مرکز دانشگاهی و پژوهشی در لیست برترین های دنیا داشت. به امید آنکه در رتبه بندی جهانی سال 2011، با صعودی دوباره، نمایندگان بیشتری در فهرست برترین دانشگاه های جهان داشته باشیم.


منبع

 

عجایب واقعی جهان

دانش آموز

معلمی از دانش آموزان خواست تا عجایب هفتگانه جهان را فهرست وار بنویسند. دانش آموزان شروع به نوشتن کردند. معلم نوشته های آنها را جمع آوری کرد. با آن که همه جواب ها یکی نبودند اما بیشتر دانش آموزان به موارد زیر اشاره کرده بودند:

اهرام مصر، تاج محل، کانال پاناما، دیوار بزرگ چین و... در میان نوشته ها کاغذ سفیدی نیز به چشم می خورد. معلم پرسید: این کاغذ سفید مال چه کسی است؟ یکی از دانش آموزان دست خود را بالا برد. معلم پرسید: دخترم چرا چیزی ننوشتی؟


دخترک جواب داد: عجایب موجود در جهان خیلی زیاد هستند و من نمی توانم تصمیم بگیرم که کدام را بنویسم. معلم گفت: بسیار خوب، هر چه در ذهنت است به من بگو، شاید بتوانم کمکت کنم.


در این هنگام دخترک مکثی کرده و گفت: به نظر من عجایب هفتگانه جهان عبارتند از : لمس کردن، چشیدن، دیدن، شنیدن، احساس کردن، خندیدن و عشق ورزیدن.

پس از شنیدن سخنان دخترک، کلاس در سکوتی محض فرو رفت.

آری عجایب واقعی همین نعمتهایی هستند که ما آنها را ساده و معمولی می انگاریم.


منبع

با چنگ و دندان حفظش کنیم

عروسک باربی با خالکوبی یا تاتو
در حالی که عروسکهای پارچه ای مادربزرگها و لباس فرم خلبانی که روزی محبوب بچه های نسل دهه 50 و 60 بود جای خود را به انواع باربی و پوشش اسپایدرمن می دهد باید منتظر بود که کودکان امروز در آینده ای نزدیک به مراتب غرب زده تر پا به عرصه اجتماع بگذارند. جهان به سرعت به سوی تک قطبی شدن در حرکت است،‌ جوامع غربی همه همت خود را برای اشغال اندیشه کودکان و کسب امکانات و ایده های فردای آنان به کار بسته اند؛ روندی که به صورت ریشه ای، آهسته و پیوسته در حال شکل گیری است و بسیاری از مسئولین و والدین این شبیخون های عمیق فرهنگی را نادیده انگاشته، گاه حتی از عمق نفوذ این محصولات به ظاهر کم اهمیت در اذهان نسل آتی جامعه بی خبرند.

مثل باربی ها حرف بزن

"مثل باربی ها حرف بزن!" شنیدن این جمله از زبان مادری خطاب به فرزند خردسالش اگرچه تعجب برانگیز بود اما از تاثیر عمیق این محصول و نارسایی در تربیت بخشی از نسلی حکایت دارد که در بحبوحه جنگ پا به عرصه ظهور گذاشت و کمتر فرصت و امکان تربیت صحیح فرهنگی، اجتماعی و هویتی یافت، چنانکه شیوه تربیتی این مادر از تعامل و تاثیر گروه هایی اجتماعی از چنین طبقه و دیدگاهی نشأت گرفته است. این گرایش فرهنگی موجود در برخی والدین به تولد کودکانی می انجامد که صبح خود را با حمام کردن و به آغوش کشیدن عروسکی آغاز می کنند که ضمن عیان کردن تمام توان و جاذبه جنسی خود حیای ایرانی و اسلامی را در ذهن معصوم و فطری آنان به ورطه نابودی کشانده و به سبب صورت و ترکیب بندی بدنی باربی ها که نشانگر شخصیتی با سن حدود 20 سال هستند، تمرین احساس مادری که از مهمترین کارکردهای اسباب بازی های دخترانه به حساب می آید را از بین می برند

همچنان که پوشاندن لباس های مرد عنکبوتی به تن پسربچه ها با توجه به تاکید این فیلم بر انسان مداری و ایجاد تلقی کودکانه از منجی بشریت در قالب مردی با توانمندی های عجیب و غریب که از جهان غرب سر بر می آورد، به منحط شدن معیارهای انسانی و اخلاقی شرق و اسلام منجر خواهد شد.

فرهنگ "باربی" را بشناسیم

بیان این جمله تربیتی از زبان یک مادر به رغم این نکته که باربی ها عموما سخنگو نیستند برای کودک دارای ابعادی بسیار گسترده تر از آنچه به کلام در می آید، ‌است. این به معنای "باربی" بودن بعنوان یک "فرهنگ" و در همه زمینه های اجتماعی و اخلاقی است، از وضع ظاهر و شیوه رفتار و گفتار گرفته تا نحوه اندیشیدن و زندگی کردن که باید بر مدار عملکرد موجودی مصنوعی ساخته ماشین آلات و اندیشه انسان امریکایی بگردد که با تبلیغات گسترده خود توانسته است نه به ایجاد یک شی ء محبوب کودکان به لحاظ ساختار و فرم، که به تولید یک "فرهنگ" دست پیدا کند. شاید این مادر هرگز نداند امتیاز "باربی" از عروسکی به نام "لی لی" خریداری شده که زنی خیابان گرد در آلمان بوده است و پس از جنگ آلمان با خودفروشی به محبوبیت رسیده است

شاید همین مختصر کافی باشد تا بدانیم ریشه افزایش آمار خودفروشی زنان در کشورهای اروپایی، یا روند رو به رشد فرستادن این گونه زنان برای خاموش کردن آتش شهوت سربازان امریکایی در جنگ های گوناگون این کشور از توسعه کدام فرهنگ ناشی می شود.

مادران باید بدانند پیروی از اصول غرب نه تنها به رشد کودکانشان منجر نمی شود بلکه در آینده ای نزدیک آنان را با بحران هایی در تربیت فرزندان مواجه می کند که به هیچ روی از پس اصلاح آن بر نخواهند آمد و چه بسا روزی برسد که پشیمانی سودی نخواهد داشت

گسترش این فرهنگ به نحوی است که به محض شنیدن نام باربی تصوری روشن از شکل و ظاهر این عروسک تا شیوه رفتار او در ذهنمان پدیدار می شود چنانکه گویی با شنیدن این کلمه از کشوری با سابقه و قدمتی عظیم یاد می کنیم! به راستی این همه اثرگذاری و سیاست گذاری با تنها خلق یک عروسک در جهان حیرت آور نیست؟!

در شرایطی که کشورها می کوشند با چنگ و دندان از غنای فرهنگی خود حفاظت کنند و گاه در این عرصه ناتوان می مانند، کشوری با ساخت عروسک و تبلیغات گسترده روی آن در ذهن همه کودکان جهان نفوذ کرده و "فرهنگ باربی" را ایجاد می کند که جز با هدف اقتصادی و تسخیر ذهن کودکان تا رسیدن به نظم جهانی مورد نظر تولیدکنندگان تولید نشده است! این درست بر اساس گفته طراحان و مسئولان شرکت سازنده باربی است که آمار زاد و ولد و ترکیب فرهنگ ها را در جوامع مختلف مورد بررسی قرار داده و از این طریق از میزان نفوذ خود برای توسعه فعالیت هایشان آگاهی می یابند.

تغییر معیار مهمی چون الگوهای زیبایی شناسی که فطرت انسان به طور طبیعی از آن برخوردار است و از موهبت های آفرینش دچار شعف و لذت می شود را می توان از مهمترین کارکردهای هجوم این فرهنگ به اذهان عمومی مردم جامعه دانست

اگرچه ظاهر عروسکهای باربی زیباست اما فرهنگی که در پی آن می آید برگرفته از اصولی است که در نهایت به توسعه بی بند و باری و پیروی از مدهای غربی می انجامد؛ اصولی که به هیچ روی با ذائقه زیبایی شناسی اسلام هماهنگ نیست و با تاکید بر برهنگی، اصالت بدن انسان را بعنوان یکی از آفریده های ارزشمند خداوند که عیان کردن آن تنها در برابر همسران و محارم مجاز است را نابود می کند.

باربی

مهدها باید مهد شکل گیری شیوه تفکر باشند

مهدهای کودک از جمله مهمترین بخش هایی است که می تواند در این زمینه فعالیت کنند و محیط را برای رشد اندیشیدن در کودکان مهیا کند. استفاده از اسباب بازی های سنتی، به کارگیری نمادهای فرهنگی و ایرانی - اسلامی، آموختن شیوه های تفکر و ایجاد پرسش در کودکان از مهمترین کارکردهای این بخش است که در برهه هایی مورد غفلت مسئولین واقع شده است

همچنین مسئولان این مراکز می توانند با دعوت از خانواده ها و آگاهی بخشی به آنان در این زمینه بسیار موثر واقع شوند.

مادران باید بدانند پیروی از اصول غرب نه تنها به رشد کودکانشان منجر نمی شود که در آینده ای نزدیک آنان را با بحران هایی در تربیت فرزندان مواجه می کند که به هیچ روی از پس اصلاح آن بر نخواهند آمد و چه بسا روزی برسد که پشیمانی سودی نخواهد داشت.

گرفتار شدن جوانان در دام انواع اعتیاد،‌ انحطاط اخلاقی، دور شدن از معنویات و توسعه مادی گرایی که هر یک به تنهایی برای ایجاد بحرانی عظیم در یک خانواده کافی است می تواند از پیامد های ریشه دواندن فرهنگ "باربی" و امثال آن در جامعه باشد. پس این ما هستیم که با شیوه تربیتی خود آینده، سلایق و خواست های بعدی کودکانمان را شکل داده و برابر عملکرد نسلی که از خود به جای می گذاریم مسئولیم.

از این رو انتظار می رود مسئولین با بهسازی اصول و سنت های ایرانی و اسلامی که قدمتی هزاران ساله دارند کشش ها و جذابیت های کوتاه مدت مدهای غربی را در نگاه والدین و کودکان کاهش داده،‌ با روشنگری در میان خانواده ها آنان را برای انتخاب بهترین انواع اسباب بازی راهنمایی و تشویق کنند.

راهکارهای مبارزه:

قبل از هر چیز باید در نظر داشته باشیم که ما امروز در مقابل پدیده ای به نام ناتوی فرهنگی قرار داریم پدیده ای که در صدد است با نابود کردن هویت ملی و اسلامی ما،دیگر کشورهای غرب به ویژه آمریکا را به هدف شوم خود برساند. استاد طاهرزاده که از  ایدئولوگهای ملی است در این رابطه میگوید:

« برای مقابله با ناتوی فرهنگی نیاز به بازخوانی عمیق فرهنگ است.» در جهان جنگ، این شادابی بس است که برآری بر عدو هر دم شکست. مطمئناً روشی که قبلاً ناکارآمدی آن بر ما ثابت شده است نمیتواند در مقابل چنین پدیده گسترده و اپیدمیکی بایستد لزوم ایجاد مهندس فرهنگی که در آن وجود نخبگان و بزرگان عرصه فرهنگ استفاده شود ضروری است در بستر فرهنگ به ویژه فرهنگ فراملی که در برابر هجوم چنین شوالیه های متبحری قرار دارد.


در شرایطی که کشورها می کوشند با چنگ و دندان از غنای فرهنگی خود حفاظت کنند و گاه در این عرصه ناتوان می مانند، کشوری با ساخت عروسک و تبلیغات گسترده روی آن در ذهن همه کودکان جهان نفوذ کرده و "فرهنگ باربی" را ایجاد می کند که جز با هدف اقتصادی و تسخیر ذهن کودکان تا رسیدن به نظم جهانی مورد نظر تولیدکنندگان تولید نشده است!


 باید 1. جهانی اندیشید، 2. بازار فرهنگی جهان را هدف قرار داد نه ملی.3. به دفاع جهانی بپردازیم.

 فراموش نکنیم که ایران و همسایگانش متشکل از قومیت و هویتهای متفاوتند که گاه در یک چارچوب ملی قرار گرفته اند اما این دیوارها و مرزها خود آبستن اصطکاکها و نقشهایی است که دشمن آن را هدف قرار داده است. جمله معروف « تفرقه بینداز و حکومت کن» مصداق بارز این تکنیک است که متأسفانه هنوز هم در جهان اسلام به کار میرود واین در حالی است که آموزه های ما مبتنی بر امت واحد است و نه چیز دیگر، وحدتی که امام خمینی(ره) به عنوان تئوریسین بزرگ معنوی قرن بیستم برای ملتهای ستمدیده مسلمان تجویز کرد،در نتیجه باید گفت که آنتی باربی دارای مشخصه هایی میباشد که بین میلیاردها مسلمان جهان مشترک و مورد قبول باشد در این پروژه ساخت و طراحی چنین محصولی قدرتمند و با نفوذ نباید توسط یک کشور مشخص صورت گیرد که احساسات ناسیونالیسم و پان گرایی را به بار آورد و با وجود داشتن یک ایدئولوژی بار دیگر محکوم به شکست شود این مهم است که پاشنه آشیل دشمن را بشناسیم و آگاهانه عمل کنیم، زیرا عروسک پر جذبه و زیبای باربی که تاریخچه بیش از نیم قرن را در عقبه خود دارد توسط غولهای رسانه ای دنیا و کارخانجات فرهنگسازی حمایت میشود، پس ما نیز باید عروسکی با پشتوانه یک میلیارد و نیم مسلمان بسازیم تا بتوانیم توان مقابله در این دوئل بزرگ فرهنگی را داشته باشیم.


منبع

من محتاج توجه توام

مد پدیده ای است خاصه جامعه انسانی که با مفهوم مدرنیسنیم ارتباط تگاتنگی دارد.به عبارتی مد با مدرن شدن جوامع پدید آمده است چرا که در اعصار گذشته پدیده ای به نام مد و مدگرایی در بین مردم جایگاه محسوس امروزین خود را نداشته است هر چند با نگاهی به تاریخ شاید بتوان این پدیده را در میان تمدنهای بزرگ دنیا مشاهده نمود.


مد و نوجوانی

 اگر از دیدگاه موشکافانه قوم شناختی و مردم شناسانه نیز نگاهی به نوع پوشش و عادات زندگی مردمان اعصار پیشین بیاندازیم به آسانی به این واقعیت خواهیم رسید که شاید مد و مدگرایی ریشه هایش در گذشته تاریخ بشر باشد ، به عنوان مثال نوع پوشش قوم آریا و یا نوع پوشش رومیها و یونانیها و یا مصری ها در میان همان اقوام همگون اما در مقایسه با اقوام دیگر متفاوت بوده است و شاید مردمان آن زمان نیز کارکرد متمایز کننده مد و مدل ها را به نوعی می دانستند.

اما بعد از عصر رنسانس در اروپا و بوجود آمدن انقلاب صنعتی با تحول در نوع و شیوه زندگی مردمان به مرور این پدیده در زندگی انسانهای شهری پدیدار و به آهستگی خود را به عنوان نوعی خرده فرهنگ در تفکر و زندگی متمدنین شهرنشین رسوخ داده است. این پدیده نو ظهور که هنوز در حال تطور و تکامل می باشد تا جایی پیشرفت کرده که در برخی جوامع مقلد نبودن از آن به منزله عقب ماندن از زندگی محسوب می شود.در جوامع قبل از انقلاب صنعتی و کمی دورتر نیازهای اولیه بشر شامل خوراک، پوشاک و مسکن بودند.

اما در جوامع امروزی و با پیچیده تر شدن ساختارهای اقتصادی و اجتماعی نیازهای دیگری همچون مدگرایی به آنها اضافه شده اند. می توان ریشه بوجود آمدن پدیده مد را در آسوده شدن ذهن بشر از نیازهای اولیه (خوراک ،پوشاک و مسکن) دانست، چرا که در گذشته دغدغه های اصلی انسانها تامین این سه اصل اساسی برای خود و خانواده هایشان بوده است ولی با پیشرفت و تغییر درساختارهای اقتصادی و متعاقبا تغییر در سبک زندگی انسانها ذهن بشر کمی آسوده تر گردیده است.

به گفته "لوی اشتروس" دانشمند انسان شناسی بعد از مرتفع شدن نیازهای اولیه در میان انسانها یک نیاز اساسی دیگر به نام (نیاز مورد توجه واقع شدن) مطرح می گردد. یعنی اینکه انسانها به هر طریقی می خواهند مورد توجه دیگر همنوعان خود قرار بگیرند و برای رسیدن به این نیاز سعی در ایجاد تفاوت و گاهی همرنگی با دیگران دارند. به عبارتی مد یکی از روشهایی است که به انسانها کمک می کند تا خود را در جامعه و فعالیتهای اجتماعی وارد کرده و با همگونی با سایر انسانها به سمت یک زندگی اجتماعی حرکت کنند، ضمن اینکه در اوج این همگونی دوست دارند از آنها متمایز هم باشند.


در چرخه مدگرایی انسانهایی که کمتر به چرایی علت اعمال خود می اندیشند، بلکه چگونگی انجام عمل برای دستیابی به هدف در نزد آنان اولویت دارد، استفاده از مدلهای لباس ،اجناس لوکس و حتی افکار خارج از عرف و ارزشهای جامعه از جمله مواردی هستند که در این میان به نحو فزاینده ای بروز می کنند.


تنوع طلبی و تغییر جزو اساسی زندگی و فرهنگ انسانی است. پس می توان مد و مدگرایی را در راستای یکی از نیازهای انسانها که همان مورد توجه واقع شدن است قرار دهیم. دکتر فرامرز رفیع پور معتقد است مد سازی ریشه در نابرابری های اجتماعی دارد و از آنجا که منابع اقتصادی و منزلتی محدود و پایان یافتنی هستند، افراد همواره به دنبال به حداکثر رساندن سود واتخاذ رفتاری مناسب برای جذب این منابع می باشند.

پس می توان مد و پیروی کردن از آن را یکی از راههای رسیدن به ابن منابع دانست .چرا که مدها همیشه برای ذائقه و سلیقه طبقات بالای جامعه طراحی می گردد و اولین کسانی که از مد ها برای متمایز شدن استفاده می کنند طبقات مرفه می باشند. حال طبقات پایین تر جامعه که اکثرا نیم نگاهی به نوع و شیوه زندگی آنها دارند در جهت همرنگی با آنها حرکت کرده و با پیروی کردن از نوع زندگی آنها سعی در از بین بردن این فاصله ها دارند و در این مرحله یعنی وقتی آن مد و شیوه خاص همه گیر شد جذابیت خود را از دست داده و ارزش آن به سرعت در نزد طبقه مرفه تنزل پیدا کرده و طراحان مد نیز در چنین بازار آشفته ای به این موضوع دامن زده و به سرعت مدلهای جدیدی از انواع لوازم مصرفی را طراحی و وارد بازار کرده و این چرخه همچنان ادامه پیدا می کند و بیشترین منفعت و سود عاید طراحان و عرضه کنندگان مدها می گردد و تا وقتی این چرخه ادامه دارد صحنه گردانان این عرصه از بازار از درآمد خوبی برخوردار خواهند بود چرا که همیشه چیزهایی برای عرضه کردن خواهند داشت.

مد

مارکوزه یکی از متفکرین مکتب انتقادی به این نکته اشاره می کند که نظام سرمایه داری با استفاده از شیوه های نادرست به دنبال ایجاد کردن همبستگی اجتماعی و پیوند میان افراد است. از این حیث نظام برای اینکه بقا و دوام کارکردی خویش را تضمین نماید به توده سازی و همانند نمودن افراد بر اساس خلق نیازهای کاذب و طفره رفتن از ارضای نیازهای راستین و حقیقی آنان دست میزند. نیازهای حقیقی نیازهایی هستند که ارضای آنها به رشد و شکوفایی استعدادهای فردی منجر شده و موجب تقویت استعدادهای انسانی درخور می گردد.اما در چرخه مدگرایی انسانهایی که کمتر به چرایی علت اعمال خود می اندیشند، بلکه چگونگی انجام عمل برای دستیابی به هدف در نزد آنان اولویت دارد، استفاده از مدلهای لباس ،اجناس لوکس و حتی افکار خارج از عرف و ارزشهای جامعه از جمله مواردی هستند که در این میان به نحو فزاینده ای بروز می کنند.

اما نکته مهمی که در این چرخه قابل توجه است لطمه های وارد شده بر فرهنگ می باشد.در این چرخه همانگونه که طبقات پایین تر جامعه از نوع و شیوه زندگی طبقات بالاتر جامعه پیروی می کنند در بعدی وسیع تر کشورهای در حال توسعه نیز از کشورهای پیشرفته تر پیروی می کنند و همین جا است که لطمات جبران ناپذیری بر فرهنگ ملتها وارد خواهد آمد. پیروی از این مدها جوامع را به سوی مصرف گرایی سوق میدهد و زندگی مصرفی هم فرهنگ خاص خود را به دنبال خواهد داشت که ریشه در فرهنگ همان کشورهای مبدا دارد و بتدریج باعث ایجاد تغییرات اساسی فرهنگی در سبک و شیوه زندگی کشورهای مقصد می گردد. به عبارتی این چرخه باعث از بین رفتن اعتماد بنفس، قدرت تصمیم گیری و خلق نوآوری در کشورهایی که از مد گرایی پیروی می کنند می گردد، زیرا همیشه چشم به این دارند که کشورهای صاحب مد چه مدهای جدیدی از انواع کالاها عرضه خواهند نمود تا آنها تهیه نمایند.

مثل معروف ایرانی که می گوید مرغ همسایه غاز است در اینجا مصداق پیدا می کند.

پیروی کردن صرف از مد گرایی با از بین رفتن تولیدات داخلی و بومی و بی علاقگی برای خرید و استقبال از آنها همراه خواهد بود. همانگونه که در دهه گذشته و با ترویج واشاعه بیشتر مد و مدگرایی در کشور شاهد از بین رفتن بسیاری از تولیدات داخلی به دلیل عدم استقبال و به تبع آن بروز پدیده دیگری به نام بیکاری بوده ایم.

"مارکوزه "جامعه شناس آلمانی معتقد است که در گذشته زمینه های بیشتری برای خلق انسانهای قوی و استوار فراهم بود: افرادی که برای خود تصمیم گرفته و سبک زندگی مورد علاقه خود را انتخاب می کردند. آنها درون دارتر از انسانهای ضعیف امروزین بوده اند، در مقابل انسانهای امروزی از توان لازم برای مقابله با جبرهای اجتماعی و تحرکات بیرونی برخوردار نیستند و بسته به میزان اثرگزاری و شدت عوامل اجتماعی ، سبک ها و شیوه های زندگی بعضا ضد و نقیضی را پیش می گیرند.

مد یکی از روشهایی است که به انسانها کمک می کند تا خود را در جامعه و فعالیتهای اجتماعی وارد کرده و با همگونی با سایر انسانها به سمت یک زندگی اجتماعی حرکت کنند، ضمن اینکه در اوج این همگونی دوست دارند از آنها متمایز هم باشند.

او می گوید امروزه فرهنگ توده ای، عوام گونه،مصرف گرا، غیر خلاق و منفعل در جامعه رشد می یابد و بدین ترتیب فرد مبدل به ابزاری برای برآوردن اهداف نظامهای مدگرا می گردد.

نمونه این نیازهای کاذب را میتوان در مصرف و بهره گیری از اجناس و کالاهای لوکس خانگی مشاهده نمود.

افراد با داشتن وسایل لازم جهت رفع نیازهای ضروری به تلاش بیشتری برای به دست آوردن کالاهای لوکس مشابه مبادرت می ورزند و پس از به دست آوردن آن کالاها به سرعت به فکر داشتن نوع بهتر آن بر می آیند در حالی که تفاوت این اجناس ممکن است بسیار ناچیز و به لحاظ کارکردی هم بسیار نزدیک باشند.

همین موضوع باعث به وجود آمدن نوعی چشم و هم چشمی در جامعه شده است و پیامد آن عدم آرامش روحی برای افراد است چرا که خود نمی توانند برای زندگی خود تصمیم بگیرند و این جامعه مصرفی و مد گرا است که برای آنها تصمیم گیری می کند که حال چه بخرند و چه کاری انجام بدهند و آنها را تبدیل به انسانهای منفعل ساخته که درون این کشتی طوفان زده گرفتار شده اند و ناآگاهانه راهی جز پیروی کردن از تصمیمات صحنه گردانان مدگرایی که همان شرکت های بزرگ چند ملیتی می باشند ندارند، آنها با تبلیغات وسیع و فراگیر و ایجاد القائات درونی باعث منفعل شدن افراد جامعه و سود روز افزون خود شده اند.

اینکه نتوانیم برای خود تصمیم بگیریم و زندگی خود را با انتخاب خود تعیین کنیم موجب از بین رفتن آرامش روانی و احساس سرخوردگی است. لذا نظام مد گرایی سعی دارد با ایجاد محصولاتی مشابه در عرصه های گوناگون یک زمینه مشابه و واحد را پایه ریزی نمایند به طوری که شالوده و بنیان اشیا از یک جوهر بوده اما در ظاهر تفاوتهای مشخصی میان آنها وجود داشته باشد، به عنوان مثال این افراد هستند که با انتخاب از بین لباسهای مختلف حس آزادی و توانایی انتخاب را یافته و بدین طریق آرامش دروغینی را در خود باز می یابند در حالی که در تمام این اوقات افراد از میان گزینه های مشابه انتخاب می کنند و در واقع به لحاظ محتوایی انتخابی در کار نیست بلکه تفاوتها تنها در صورتهاست، بدین ترتیب نظام سرمایه داری تاثیر شگرفی در بازار تولید مد و سبک های زندگی جدید برای امنیت بخشی کاذب و مصرفی کردن جامعه دارد. مثال بسیار بارزی که می توانیم راجع به از بین رفتن گونه های فرهنگی در کشورهای هدف مدگرایی بیان کنیم از بین رفتن موسیقی سنتی آن کشورها می باشد.


منبع